نریمان نریمان ، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک نریمان

علایق و سرگرمیها

1390/5/15 1:58
نویسنده : مامانی
665 بازدید
اشتراک گذاری

                    

          سلام عسلکم

 ایندفعه میخوام کمی از علایقت بنویسم به چیز های مختلف

تو این روزهای گرم تابستونی عجیب عشق بستنی داری.هر روز بعد آوردنت از مهد باید بریم بستنی بخرم برات.تا راه افتادیم  با شیرین زبونی میگی:مامانییییی پول دارییییییی"؟؟

(آخه واسه اینکه ازدست خرید های اضافی راحت بشم گاهی بهت میگم پول ندارم باید برم کار کنم پول بیارم)

بعدش هم سریع پیش دستی میکنی میگی:بذار ببینم تو کیفت پول" هست نیست"(ترکیبات متضاد زیاد شده این روزها تو گفته هات)

جلوی در مغازه هم میگی :تو نیا واستا خودم برم ببینم" داره نداره" قربون اون استقلالت بشم من

و سر انجام تو به خواسته ات میرسی

"کش" و هر گونه نخ یا زنجیر از علایق این روزهاته که ساعتها بهش مشغول میشی.گاهی تمام دستگیره هارو به هم میبندی!گاهی من یا بابایی رو مینشونی و دستگیر میکنی و کل نخ رو به دست و پامون میبندی غافل از اینکه مامانی بیچاره تو اشپزخونه غذاش داره میسوزه.

الان هم هرچی که امکانش بوده از جمله انواع برس و واشیائ سوراخ دار رو به نخ کشیدی و به دستگیره کمد ها آویزون کردی.فدات بشم با خودم میگم حتما نیازه که این کارهارو انجام بدی نمیشه که همش محدودت کنم.

از دیگر علایقت انواع ماشین های راه سازی و زرد رنگ غول پیکره و با دیدنشون با چنان هیجانی داد میزنی که حواس همه اطرافیانو جلب میکنی.

اسم هاشونم خوب بلدی:غلطک بولدوزر کوماتسو تراکتور ...........

اینروز ها تنهایی بالا و پایین رفتن از پله های طبقات برات حس استقلال بیشتری به همراه داره و تو با اصرار میخوای که تنهایی این کار رو انجام بدی و البته چه سرعتی هم داری چون همزمان با آسانسور به همون طبقه میرسی!!!!!!!!!!!!!!

یه ٢-٣ باری هم افتادی پایین از پله ها اما همچنان اصرار داری! و من منتظرم ببینم کی خسته میشی

 به سی دی های مناسب سنت هم علاقمند شدی و تازه داری تجربه شون میکنی عزیزکم چون مامانی نمیخواستم زودتر از اینها با کامپیوتر آشنا بشی و وابسته به برنامه های کارتونی و تحرک کمی داشته باشی.

و تو چه سریع یاد گرفتی که سی دی هاتو عوض کنی و ساعتها سرگرم کارتونهای کودکانه بشی

بین میوه ها  آلو شبرنگ سیب و هویج رو خیلی دوست داری و انواع صیفی جات

و در بین غذاها از حلیم و انواع سوپ لذت زیادی میبری طوری که من گاهی بقیه غذاهارو مولینکس میکنم تا به شکل حلیم به نظر بیان و با لذتی مضاعف میل کنی عسل مامان

از گوجه به شدت بیزاری و هر وقت یه تیکه هرچند کوچولو تو غذا ببینی میپرسی مامانی این چیه؟

 انجیر و انگور رو هم نمی پسندی و دوستشون نداری

و من همچنان در حال کشف گل پسر میباشم

                                         

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

کاکل زری یا ناز پری
17 مرداد 90 14:12
نریمان جون اون بالا چی کار میکنی مهندس . گوجه فرنگی که کلی مفیده چرا دوست نداری عسل؟


سلام مهربون
براي خودم هم عجيبه چون معمولا بچه ها از غذاهاي قرمز رنگ خوششون مياد
دختر خاله
18 مرداد 90 20:20
بابا مهندس نریمان
بابا مدیر پروژه

مامانی ما هم بستنی میخوایم پول داری؟

اي بابا
شرمنده نفرماييد
ايشون رييس سازمان ملل هستن منتها از الان رو پروژه هاي كوچيك كار ميكنن(آيكون مادر از پسر راضي!)
شما تشريف بيارين منزل ما
بستني ميخرم براتون هوارتا با نريمان نوش جان بفرماييد
مامان آرمان
18 مرداد 90 22:06
قربون اون علایقت بشم.
مامان جون مثل بقیه مامانها چه با لذت و زیبا علایق گل پسر را توصیف کرده .آدم حض میبره.
بوس


سلام خانومي
قربون اون دل مهربونت و ممنون از لطفي كه به نريمان دارين.
ما هم از وجود آرمان جون گل لذت ميبريم
مامان آرمان
28 مرداد 90 18:39
سلام ممنون از بابت تبریک تولدمون.
پس تولد این گل پسر هم روز میلاد بوده که با تاخیر بهتون قدم مبارکش را تبریک میگییم.بله متوچه شدم تولد آقا نریمان 26 شهریوره 87 هستش و اون سال روز سه شنبه بود.من دقیقا روز 2 شنبه متوجه شدم که باید تا آخر شهریور زایمان کنم و ما روز پنج شنبه 17 رمضون بود که آرمان به دنیا آمد برای همین 2 روز آرمان از نریمان جون کوچکتره.

سلام خانومي
خواهش ميكنم
و ممنونم از لطفتون.نريمان بايد مهر به دنيا مي اومد اما دكترش گفت اگه ميخواي سزارين بشي تو اين روز مبارك بايد اسمشو من انتخاب كنم و كلي باب مزاح باز شد
الهي هر دو تاشون سالها سلامت و شاداب باشن و دوستان خوبي بمونن براي هم
عاطفه مامان آوا خانم ناز نازی
29 مرداد 90 16:58
سلام دوست جونم. عکس نریمان رو که دیدم یاد دوره دانشگاه خودمون افتادم. بچه هامون دارن پا جای ما میزارن.

سلام عزيز دلم
آره عجب زود بزرگ ميشن ماشا...
ولي اين مامان تو همون 18 سالگيش مونده بزرگتر نميشه ها


مریم مامان امیر علی
30 مرداد 90 23:16
سلام عزیزم خواستم هم یک سلامی بگم و هم اینکه بگم نماز و روزه ات قبول مواظب خودت و پسرکت باش.می بوسمت


سلام خانومي
مرسي عزيزم.عبادات شما هم قبول باشه
سايت گل پسرت كامل بالا نمياد
اس هم دادم برات نميرسه!!!!!!!!!!!
نتونستم نظر بذارم واسه امير علي جون
عاطفه مامان آوا خان ناز نازی
6 شهریور 90 23:48
سلام دوستم کجایی پس؟


سلام عاطفه جونم
كارها به هم گره خورده
ميام زود


مریم مامان امیر علی
9 شهریور 90 1:04
سلام اومدم بگم عیدتون خیلی مبارک


سلاممريم جان
ببخش دير جواب ميدم
عبادات شما هم قبول باشه
مامان آرمان
9 شهریور 90 14:22
سلام عزیزان.
عیدتون مبارک


سلام مهربانان
شرمنده كه دير جواب ميدم
عبادات شما هم قبول باشه
مامان پریا
12 شهریور 90 11:11
سلام نریمان جون
خوبی خاله
از همین حالا معلومه که تصمیم داری مهندس بشی
انشاءالله که همین طوره
و در آینده موفق باشی
مامان مهربون خوشحال می شیم من و دخنرم به وبلاگ ما هم سری بزنی


سلام به پريا جون و مامان گلش
خوشحاليم از حضورتون تو كلبه نريمان
ميشه دوباره ادرس لطف كنيد
گويا مشكلي هست در ارتباط
مامان ماهان عشق ماشین
12 شهریور 90 14:14
سلام عزیزم.مث اینکه تو هم مث پسر من عشق ماشینی.آخه سناتون هم به هم نزدیکه.زنده باشی ایشالله.
اگه مایل به تبادل لینک بودی خبرم کن.


سلام
مرسي كه تشريف اوردين
نريمان زياد عشق ماشين نيست اما به ماشينهاي راهسازي غلاقه خاصي داره
با افتخار لينك شدين
مامان ماهان عشق ماشین
14 شهریور 90 2:23
سلام.منم شما رو با کمال میل لینک کردم.


سلام و ممنونم از لطفتون
مامان آرمان
14 شهریور 90 13:26
سلام گلم.مرسی به ما سر میزنید و بازم ممنون از لطفتون.
قضیه بازی با اشیاء طبیعی و محیط طبیعت خیلی خوبه.
من یک سری کلاس یوگا رفتم و اتفاقا اونجا همش سعی بر این بود که بشر امروزی که بخاطر شرایط زندگیش که از طبیعت دور افتاده شده به محیط طبیعی مثل خاک و سنگ و چوب نزدیک بشه چون انرژی زیادی در این اشیا هست که هم برای سلامتی روح و جسم مفیده و هم انرژی مثبت بهمون میده.پس خیلی خوبه که نریمان به طبیعت و بازی باهاشون علاقه داره و بهتر که اینطوری هم باقی بمونه.
بزار با هرچی که دوست داره بازی کنه و مجبور به بازیهایی که تمایل نداره نکن.

سلام خانومي
ممنونم از توضيح قشنگتون
نريمان ازادانه با هز چيزي ميخواد بازي ميكنه
حتي گاهي سكوت پيشه ميكنم و تا جايي كه دوست داره خودشو گلي و خاكي ميكنه
عجيبند اين بچه ها و هر كدوم يه خصلتي دارن
اما همه شون شيرينند مثل قند